اندازه گذاری عملکردی
استانداد ASME Y14.5 بیان می کند که: "اندازه ها باید به گونه ای انتخاب و ارنج شوند که به عملکرد و رابطه بین قطعات متناسب باشد و ...". این مثالی است از اندازه گذاری یک قطعه بر مبنای عملکرد در مقابل اندازه گذاری قطعه بر مبنای پروسه تولید می باشد.
میل لنگ را که در شکل زیر نشان داده شده است درنظر بگیرید. در جهت محوری، میل لنگ بوسیله دیواره های بلوک موتور و بوسیله بلبرنگ محوری محدود شده است.
شکل های زیر نشان می دهد که میل لنگ بوسیله دیواره ها در موقعیت جلویی وعقبی محدود شده است.
با توجه به اینکه میل لنگ به طور محوری بوسیله سطوح محوری که آن را به سمت بلبرینگ محوری هل می دهند، محدود شده است، این سطح های محوری، آنهایی هستند که به عنوان مشخصه عملکردی برای موقعیت های محوری در میل لنگ استفاده می شود. بنابراین برای اندازه گذاری عملکردی، تمام برش های جلویی و عقبی میل لنگ باید نسبت به یکی از سطوح محوری مانند شکل زیر اندازه گذاری شوند.
اندازه گذاری عملکردی همانطور که در بالا نشان داده شده است، از دید یک طراح بسیار معقول می باشد. اگرچه مهندسین ساخت و تولید، زاویه دید متفاوتی دارند.
هنگامی که میل لنگ ساخته می شود، مرغک ها نسبت به انتهای میل لنگ ماشینکاری می شوند. توپی ها داخل مرکز میل لنگ قرار داده می شود و در حالی که این توپی ها قطعه را نگه داشته است، برش های محوری انجام می شود. بنابراین از نقطه نظر ساخت، منطقی تر است که از جلو و عقب توپی ها اندازه بدهیم، همانند شکل زیر. در نتیجه یک تضاد بین طراحی از نقطه نظر عملکردی و ساخت پیش می اید.
برای حل این تعارض، این حقیقت را در نظر داشته باشید که موتور هیچ چیز از توپی نمی داند!! و فقط درباره سطح های محوری می داند. در نتیجه راه درست این است که میل لنگ را از سطوح محوری اندازه گذاری کنیم. اگر هنگام تولید بخواهند از توپی استفاده کنند، آنها می توانند این کار را انجام دهند. اگرچه قطعه نهایی باید نیاز موتور را براورده کند. تولید کننده باید تولید را طوری انجام دهد که برش های محوری نسبت به اندازه آنها به سطوح محوری درست نشان دهد.