محاسبه تلرانس جایزه و جابجایی مبنا - بدون درنظر گرفتن خطای راستا
هنگامی که در باره MMC و MMB تدریس می کنم، نشان می دهم که چگونه می توان از گیج های ثابت برای اندازه گیری آنها استفاده کرد. دانشجویانی که تجربه استفاده از CMM را دارند، تعجب می کنند، زیرا آنه تجربه استفاده از گیج های ثابت را ندارند. آنها باید با پراب قطعه را لمس کنند تا مبنا و اندازه ها را ایجاد کنند. این مطلب نشان می دهد چگونه قطعاتی را که دارای اصلاح کننده های MMC و MMB هستند را بدون استفاده از CMM کنترل کرد.
شکل زیر را در نظر بگیرید. سوراخ های پایین مبناهایی هستند که در حالت MMC فراخوانده شده اند. سوراخ بالا نسبت به مبنا ها اندازه گذاری شده است، و مبناها در حالت MMB رفرنس داده شده است.
این سوراخها را درنظر بگیرید که در حالت اندازه گذاری بیسیک نسبت به هم اندازه گذاری شده اند.
اندازه گیری قطعه شامل سه مرحله می باشد:
- مشخص شود که آیا سوراخ [B] در محدوده تلرانسی می باشد.
- مشخص شود که آیا سوراخ [C] در محدوده تلرانسی می باشد.
- مشخص شود که آیا سوراخ بالا در محدوده تلرانسی می باشد.
اول از همه می بینیم که آیا سوراخ [B] در محدوده تلرانسی می باشد.
این سوراخ دارای دو شرط می باشد. دارای یک شرط اندازه می باشد و شرط تعامد. چون ما فرض می کنیم که تمام سوراخ ها دقیقا عمود بر مبنای [A] می باشند، تنها نیاز به چک کردن اندازه سوراخ می باشد. مرکز سوراخ [B] به عنوان مرکز مجموعه و هدف ما می باشد.
حال می بینیم که آیا سوراخ [C] در محدوده تلرانسی می باشد. چون در این سوراخ ما مبناهای [A] و [B] را داریم، چرخش در قطعه وجود ندارد، در نتیجه ما باید ببینیم که آیا سوراخ [C] در فاصله درست نسبت به [B] قرار دارند یا نه.
مبنای [B] درست در مرکز سوراخ [B] می باشد. در فاصله ای دقیقا برابر اندازه بیسیک (که در شکل مشخص نشده است) از مبنای [B] یک استوانه برای مبنای [C] وجود دارد. این استوانه تلرانسی دقیقا عمود بر مبنای [A] می باشد. محور حقیقی [C] باید دقیقا در این استوانه تلرانسی قرار بگیرد.
سوال این است که قطر این استوانه در مرکز مبنای [C] چقدر است؟
مبنای [C] یک اصلاح کننده MMC دارد، بنابراین یک بار دیگر باید تلرانس جایزه را جساب کنیم. تلرانس جایزه برابر اندازه واقعی سوراخ 10.1 منهای اندازه MMC 10.0. در نتیجه تلرانس جایزه برابر 0.1 می باشد.
مبنای [C] به مبنای [B] در حالت MMB رفرنس داده شده است. در نتیجه باید جابجایی مبنا را محاسبه کنیم. جابجایی مبنا برابر اندازه سوراخ 10.2 منهای حالت مجازی (Virtual Condition) سوراخ 10.0 می باشد. (VC=MMC-Geo Tol=10.1-0.1) در نتیجه جابجایی مبنا برابر 0.2 می باشد.
قطر نهایی استوانه تلرانسی در مبنای [C] برابر تلرانس موقعیت 0.2 به علاوه تلرانس جایزه 0.1 به علاوه جابجایی مبنای 0.2 می باشد که برابر 0.5 می شود.
فراموش نشود که مطمئن شوید که قطر سوراخ باید در ناحیه تلرانسی قرار داشته باشد.
حال باید مشخص شود که آیا سوراخ بالا در ناحیه تلرانسی قرار دارد یا نه. شرط اینکه سوراخ بالا در ناحیه تلرانسی قرار داشته باشد این است که عمود بر مبنای [A] باشد و فاصله آن نسبت به مبناهای [B] و [C] درست باشد. توجه داشته باشید که مرکز استوانه تلرانسی سوراخ [B] به عنوان مبنای [B] شناخته می شود و مرکز استوانه تلرانسی سوراخ [C] به عنوان مبنای [C] شناخته می شود. سوال دیگری که پیش می آید این است که قطر استوانه تلرانسی سوراخ بالا چقدر است؟
سوراخ بالا دارای تلرانس موقعیت با اصلاح کننده MMC می باشد، بنابراین ما تلرانس جایزه نیز داریم. مقدار تلرانس جایزه برابر اندازه واقعی سوراخ 15.1 منهای اندازه MMC سوراخ که برابر 15.0 میباشد، است. در نتیجه تلرانس جایزه برابر 0.1 می باشد.
سوراخ بزرگ همچنین به مبناهای [B] و [C] رفرنس داده شده است، در نتیجه باید جابجایی مبنا را در نظر بگیریم. ما پیش از این جابجایی مبنا را در سوراخ [B] محاسبه کردیم. جابجایی مبنا در سوراخ [C] برابر اندازه واقعی سوراخ 10.1 منهای حالت مجازی 9.8 می باشد. در نتیجه جابجایی مبنا در سوراخ [C] برابر 10.1-9.8=0.3 می باشد.
برای استوانه تلرانسی در سوراخ بزرگ، ما باید بین جابجایی مبنا در سوراخ [B] و جابجایی مبنا در سوراخ [C] یکی را انتخاب کنیم. برای اینکه محافظه کار باشیم، جابجایی مبنای کوچکتر را که در سوراخ [B] می باشد و برابر 0.2 می باشد انتخاب می کنیم.
بنابراین استوانه تلرانسی در سوراخ [C] برابر تلرانس جابجایی 0.15 به اضافه تلرانس جایزه 0.1 به اضافه جابجایی تلرانسی 0.2 می باشد که در مجموع برابر 0.45 می شود.
یکبار دیگر به یاد داشته باشید که مطمئن شوید که قطر سوراخ در ناحیه تلرانسی قرار داشته باشد.
برای بررسی تلرانس جایزه و جابجایی مبنا در حالتی که خطای راستا نیز دخیل باشد، این مقاله را مشاهده نمایید.